معنی آتشفشانی در جنوب شرقی ایران
حل جدول
تفتان
قله آتشفشانی جنوب شرقی ایران
تفتان
شهر کویرى جنوب شرقی ایران
ریگان
آتشفشانی در جنوب ایتالیا
وزوو
فارسی به آلمانی
Südosten (m), Südöstlich
واژه پیشنهادی
پوپوکاتپتل
لغت نامه دهخدا
شرقی. [ش َ] (اِخ) قریه ای است یک فرسنگی کمتر جنوب چرکس. (فارسنامه ٔ ناصری).
شرقی. [ش َ] (اِخ) قریه ای است دو فرسنگ کمتر میانه ٔ جنوب و مشرق شهر خفر. (فارسنامه ٔ ناصری).
شرقی. [ش َ] (اِخ) ولید شرقی. از راویان است و از ابووائل روایت کند. (منتهی الارب).
شرقی. [ش َ] (اِخ) امام ابوحامد محمدبن حسن شرقی نیشابوری. از روات که به سال 325 هَ. ق. درگذشت. (از معجم البلدان).
فرهنگ فارسی هوشیار
افشاندن آتش، وضع حالت و عمل کوهی آتشفشان بیرون ریختن و پرتاب کردن و مواد مذاب از دهانه کوهی آتشفشان.
عربی به فارسی
جنوب , جنوبی , بسوی جنوب , نیم روز
فرهنگ فارسی آزاد
جَنُوب، جهت مقابل شَمال (چون در ایران قبله به سمت جنوب است لذا گاهی رو به جنوب را رو به قبله نیز می گویند و دیگر آن که اغلب جُنُوب تلفظ می کنند در حالی که جُنُوب جمعِ جَنْب است)،
معادل ابجد
2279